او علم زیادی (اندوخت) 1
خواهر من از معلمش علم زیادی( آموخت) 2
من از معلمم (علم) زیادی آموختم 3
من لامپ خانه را (خاموش) کردم 4
پدر من در زندگی خیلی (رنج) کشیده است 5
او سالها مال اندوخت
رضا برای آموخت علم خیلی زحمت کشید
علم مانند یک گنج تمام نشدنی است
من وقتی که چراق های اتاقم خاموش است میترسم
من برای آموخت علم رنج هایی کشیده ام که مپرس
خاموش : من تلوزیون را خاموش کردم
رنج :در زمان شاه پردم خیلی رنج می کشیدند
علم : از کسی که علم می آموزی احترام بگذار
آموخت : من از معلمم چیز های زیادی آموختم
اندوخت : اندوختن چیز هایی بسیار مهم است
اندوخت : در اندوختن مال دنیا فقط باید تلاش کند.
آموخت : شاگرد ابوعلی سینا به نام « بهمنیار » درس های زیادی از استادش آموخت .
علم : علمدر زندگی کاربرد های زیادی دارد.
خاموش : خاموش کردن لامپ های اضافی صرفه جویی در مصرف برق است .
رنج : هر موجود زنده ای رنج هایی می کشد.
من سعی می کنم علم خود راافزایش دهم
من به آدمی که خیلی رنج کشیده است کمک می کنم
لامپ همسایه خاموش است
به کسی که درس می خواند و از آن چیزی آموخت می کند
آدمی که نارا حت است جایی میشوند و اندوخت است
اندوخت : علم و دانش را باید اندوخت .
آموخت : معلم به ما علم را آموخت .
علم : علم را باید یاد گرفت .
خاموش : در شب چراغ ها خاموش میشود .
رنج : ما باید رنج ها را تحمل کنیم .